خوشبختی، آرامش، شادی وچیزهای دیگه

دوشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۶

تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت

یکشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۶

سفر به خیر

به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان ؟
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر !‌ اما تو دوستی خدا را
چو ازین کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را
شفیعی کدکنی
در کوچه باغ های نشابور تهران مرداد 1350

دوشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۶

یکی از مشکلات زندگی در خارج از وطن عدم دسترسی به تقویم ایرانی و فراموش کردن روزها و ماهها وبالطبع شرمندگی از پیامدهای متعاقبش می باشد

پنجشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۶

چهاردهم مرداد روز همبستگی وبلاگ نویسان ایرانی با دانشجویان دربند