خوشبختی، آرامش، شادی وچیزهای دیگه

چهارشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۵

یار

آن یار کزو خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود